خاطرات شروع دنیات

۱۵ماهگیتو شیرینیاش

هانای عزیزم دختر دوسداشتنی مامان عشق کوچولوی من داری کم کم بزرگ میشی وقتی میبینم حرفامو میفهمی خیلی ذوق زده میشم الان که دارم واست مینویسم فوق العاده خوابت میاد ولی به طرز عجیبی داری مقاومت میکنی که نخوابی😃 اصرارم داری که باهات بازی کنم همه اسباب بازیاتو ریختی اینجا و من دارم جورچینتو کامل میکنم هر تیکه ای هم ک میزارم کلی تشویقم میکنی و دست میزنی واسم🙆😅 دیشب یه بازی جدید اختراع کردی یه قابلمه خیلی کوچولو داری یه توپم داری ک خیلی کوچیکه صدای جغجغه میده توپو انداختی تو قابلمه مثل بدمینتون دسته قابلمه رو گرفته بودی توپو بالا پایین پرت میکردی یعنی من مردم برات😃😍 یه وقتایی هم یه لیوان میخای ک تهش یکم آب باشه بعد هرچی دوروبرت هستو قاطیش میکنی و...
10 آذر 1399
1